عکس واهنگ وکلیپ [RB:Blog_Slogan]
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
آخرین ارسال های انجمن
پاسخ در پايين
لینک ثابت
از بچههای کودکستان سوال هوش زیر پرسیده شد:«اتوبوس شکل زیر به کدام طرف حرکت میکند؟» به دقت به شکل نگاه کنید.
جواب این تست هوش را میدانید؟ تنها دو جواب وجود دارد: «چپ» یا «راست»
دربارهاش فکر کنید ...
هنوز نمیدانید به کدام طرف حرکت میکند؟ عیب نداره! ما به شما میگوئیم. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
تمام بچه کودکستانیها جوابشان این بود: به طرف چپ. وقتی از آنها پرسیده شد: «چرا فکر میکنید که اتوبوس به طرف چپ حرکت میکند؟» جواب همهشان این بود: «چون درب اتوبوس دیده نمیشود.» خجالت کشیدید، مگه نه؟ عیب نداره! ناراحت نباشید. من خودم هم جوابش را نمیدونستم. لینک ثابت
لینک ثابت
لسآنجلساز ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
مختصات: ۳۴°۰۳′۰″ شمالی ۱۱۸°۱۵′۰″ غربی
لُسآنجـِلِس (به انگلیسی: Los Angeles که [lɒs ˈændʒəˌlɪs] تلفظ میشود و به اسپانیایی [los ˈaŋxeles] لس آنخلس خوانده میشود) بزرگترین شهر ایالت کالیفرنیای ایالات متحده آمریکا و دومین شهر پرجمعیت ایالات متحده آمریکا[۱] پس از نیویورک است. اغلب به صورت خلاصه LA و با لقب شهر فرشتگان یاد میشود. جمعیت لسآنجلس ۳٫۸میلیون[۲] نفر تخمین زده میشود و در مساحتی بالغ بر ۱۲۹۰٫۶ کیلومتر مربع از جنوب کالیفرنیا گسترده شده است. کلان شهر لسآنجلس خانهٔ نزدیک به ۱۲٫۹ میلیون ساکن میباشد.[۳] تاریخچهچهارم سپتامبر سالروز استقرار ۴۴ مهاجر اسپانیایی زبان در «دره دود» در جوار یک دهکده سرخپوستی در جنوب کالیفرنیا در سال ۱۷۸۱ است که نامش را لسآنجلس گذاشتند. لسآنجلس در ۱۷۸۱ توسط فرماندار اسپانیایی فیلیپ د'نو ایجاد شد. او ابتدا این شهر را «El Pueblo de Nuestra Señora la Reina de los Angeles de Porciúncula» به معنای «روستای بانوی ما، ملکه فرشتگان پورسی اونکالا» نامید. لسآنجلس که در زبان اسپانیایی معنای «شهر فرشتگان» را دارد از شهرهای غربی کشور آمریکا است. این شهر شمار فراوانی مهاجر از تمام نقاط جهان را در خود گنجاندهاست که ایرانیان مقیم آمریکا یکی از این گروهها هستند. شهر لسآنجلس در سالهای ۱۹۳۲ و ۱۹۸۴ میزبان بازیهای المپیک تابستانی ۱۹۳۲ و بازیهای المپیک تابستانی ۱۹۸۴ بود. این شهر در آخرین آمارها مساحتی برابر ۴۸۰۰ کیلومتر داشته و سومین شهر بزرگ دنیا بعد از نیویورک و توکیو میباشد.[نیازمند منبع] اقتصاداقتصاد لسآنجلس بر پایه واردات و صادرات، صنایع سرگرمی، هوافضا، فن آوری و گردشگری است. بنادر به هم پیوسته لانگ بیچ درگاه واردات و صادرات به کشورهای شرق آسیا هستند و مقام پنجم پر رفت و آمد ترین بندر دنیا را دارا هستند. لسآنجلس بزرگترین مرکز ساخت و ساز در غرب ایالات متحده است[۴]. شرکت های سرگرمی از قبیل فاکس قرن بیستم و هوافضا مانند نورثروپ گرومن در این شهر قرار دارند. ورزشلسآنجلس تنها شهری است که دو تیم در اتحادیه ملی بسکتبال آمریکا دارد. تیم های بسکتبال لسآنجلس لیکرز و لسآنجلس کلیپرز در این شهر قرار دارند. تیم بیس بال لسآنجلس داجرز و تیم هاکی لسآنجلس کینگز از دیگر تیمهای این شهر هستند. تیمهای فوتبال لسآنجلس گلکسی و سی.دی. چیواس یواسای نیز در این شهر بازی میکنند. تیمهای ورزشی دانشگاههای این شهر مانند دانشگاه کالیفرنیای جنوبی و دانشگاه کالیفرنیا، لسآنجلس نیز دارای طرفداران زیادی در این شهر هستند. مراکز فرهنگی و گردشگری![]()
تالار والت دیزنی در لسآنجلس
لسآنجلس به سبب داشتن مراکز تفریحی و سرگرمی فراوان دومین شهر ایالات متحده از نظر جذب گردشگر است[۵]. علاوه بر هالیوود که مرکز صنعت هنر هفتم آمریکا میباشد، لسآنجلس دارای تعدد مناسبی از مراکز فرهنگی و علمی میباشد.
مراکز علمی و دانشگاهیآزمایشگاه پیشرانه جت یکی از مراکز مهم ناسا در پاسادنا در شمال لسآنجلس قرار دارد. پایگاه نیروی هوایی ادواردز یکی از مراکز فرود شاتلهای فضایی در حومه این شهر قرار دارد. سه شعبه از سامانهٔ دانشگاه کالیفرنیا (دانشگاه کالیفرنیا در لسآنجلس، دانشگاه کالیفرنیا در ایرواین، و دانشگاه کالیفرنیا در ریورساید) در منطقهٔ لسآنجلس قرار دارند. و مدرسه عالی نیروی دریایی، موسسه فناوری کالیفرنیا، و دانشگاه جنوب کالیفرنیا در این میان دارای شهرت زیادی در سطح کشور هستند. در میان مراکز دانشگاهی سامانهٔ دانشگاه ایالتی کالیفرنیا که در منطقه لسآنجلس قرار دارند نیز میتوان به موسسات زیر اشاره کرد:
حمل و نقل شهریایرانیان در لسآنجلسامروز میتوان لسآنجلس را مهمترین کانون و مرکز مهاجران ایرانی و همچنین کانون موسیقی پاپ ایرانی و یا نماد کوچ ایرانیان به بیرون از کشور دانست.
تهرانجلس بیشتر در منطقه وستوود و بورلی هیلز مرکزیت دارد
به علت حضور بسیار ایرانیان در این شهر، ایرانیان آن را به کنایه «تهرانجلس» میخوانند. از شمار ایرانیان در شهر لسآنجلس آمار دقیقی در دست نیست اما آمارها در این زمینه بین 350 هزار تا 800 هزار در نوسان است.[۶] ایرانیان مقیم شهر لسآنجلس دارای امکانات وسیع مالی و تبلیغاتی هستند[نیازمند منبع]، به صورتی که تنها در شهر لسآنجلس هم اکنون بیش از ۳۰ شبکه بیست و چهار ساعته فارسی زبان وجود دارد.[نیازمند منبع] آلودگی هوابهعلت موقعیت ویژه جغرافیایی و تعداد بسیار زیاد اتومبیلهای شخصی در این شهر، و تشکیلات صنعتی و بندری در لانگ بیچ، این شهر دارای هوایی آلودهاست که گاهی بصورت مهدود و وارونگی هوا بروز میکند.[۷] در بسیاری از شهرهای آلوده جهان، بارش باران به پالایش هوا و زدودن ذرات معلق کمک میکند. اما لسآنجلس با داشتن تنها ۳۸۱ میلیمتر باران در سال، دارای هیچ عامل طبیعی برای پالایش هوا نیست. برای کاهش آلودگی هوا و مشکلات ناشی از آن، سالها است قوانین سختی برای کاهش آلودگی و مبارزه با منابع اصلی آلاینده وضع و اجرا شدهاند. اخیرا ایالت کالیفرنیا قوانینی وضع کرده که شهروندان را به استفاده از خودروهایی با آلایندگی پایین تشویق کند.[۸] این قوانین سختگیرانه نتایج مثبتی به همراه داشتهاند. برای مثال، در بدترین حالت خود در دهه ۱۹۷۰ میلادی، شهرداری لسآنجلس یکصد بار در سال در مورد وجود آلودگی شدید هوا، مهدود و وارونگی به شهروندان هشدار داده بود. نیاز به این هشدارها پس از سال ۲۰۰۰ از میان رفته است. با وجود پیشرفتهای قابل ملاحظه، آلودگی هوا و آب هنوز معضل عمدهای در لسآنجلس است. انجمن ریه آمریکا شهر لسآنجلس را به عنوان «آلودهترین شهر آمریکا» ارزیابی کردهاست.[۹][۱۰] مواد شیمیایی مانند متیل ترت-بوتیل اتر نشت شده از پمپ بنزینها و سایر مواد شیمیایی خطرناک نیز منابع آب زیرزمینی شهر را میآلایند. به همین علت شهرداری لسآنجلس بطور فعال برای بهبود کیفیت هوا و آب در این شهر تلاش میکند.[۱۱][۱۲] امنیتشهر لسآنجلس اوایل دهه ۱۹۹۰ میلادی، یکی از ناامن ترین شهرهای آمریکا به شمار می رفت. وقوع سالانه بیش از ۱۰۰۰ مورد قتل، تنها یکی از دلایل بدنامی این شهر بود. اما در سال های اخیر با وجود افزایش جمعیت، آمار جرم و جنایت در این شهر به شدت کاهش یافته است. در سال ۲۰۱۲ میلادی، میانگین قتل به ۲۹۸ مورد در سال رسیده است.[۱۳] گرانترین مناطق لسآنجلسبورلی هیلز و ونیز بیچ[۱۴] و تپههای بلایر[۱۵] که همگی این مناطق در غرب لسآنجلس واقع شدهاند، جزو گرانترین و اشرافینشینترین مناطق شهر لسآنجلس شناخته میشوند. لینک ثابت
سینما
فیلم تلویزیونی، ویدیویی
سریال تلویزیونی
لینک ثابت
لینک ثابت
زندگی
ابن سینا در روستای افشانه نزدیک بخارا متولد شد. زبان مادری اش فارسی بود. پدرش از صاحب منصبان در حکومت سامانی بود و وی را به مدرسه بخارا فرستاد در آنجا به خوبی تحصیل کند. پدر و برادر ابن سینا مجذوب تبلیغات اسماعیلیه شده بودند، اما ابن سینا از آن دو تبعیت نکرد. وی حافظه و هوشی خارق العاده داشت. به طوری که در ۱۴ سالگی از معلمان خود پیشی گرفت.[۱۴] او علم منطق را به استادش ناتیلی آموخت. او کسی را نداشت که از وی علوم طبیعی یا داروسازی را فرا بگیرد و پزشکان مشهور از دستورالعملهای او تبعیت میکردند. البته وی در فراگیری علم ماوراءالطبیعه ارسطو دچار مشکل شد که تنها به کمک تفسیر فارابی توانست آن را بفهمد. او امیر خراسان را از یک بیماری سخت نجات داد. امیر خراسان در ازای این کار اجازه داد که ابن سینا از کتابخانه باشکوه مخصوص شاهزادگان سامانی استفاده کند. در سن ۱۸ سالگی، ابن سینا بر تمام علومی که بعدها شناخته شدند، تسلط یافت. پیشرفتهای بعدی وی، مرهون استدلالهای شخصی وی بود.[۱۴] بخشی از زندگینامه او به گفته خودش به نقل از شاگردش ابو عبید جوزجانی بدین شرح است: پدرم عبدالله از مردم بلخ بود در روزگار نوح پسر به بخارا درآمد. بخارا در آن عهد از شهرهای بزرگ بود. پدرم کار دیوانی پیشه کرد و در روستای خرمیثن به کار گماشته شد. به نزدیکی آن روستا، روستای افشنه بود. در آنجا پدر من، مادرم را به همسری برگزید و وی را به عقد خویش درآورد. نام مادرم ستاره بود من در ماه صفر سال حسین گذاشتند چندی بعد پدرم به بخارا نقل مکان کرد در آنجا بود که مرا به آموزگاران سپرد تا قرآن و ادب بیاموزم. دهمین سال عمر خود را به پایان میبردم که در قرآن و ادب تبحر پیدا کردم آنچنانکه آموزگارانم از دانستههای من شگفتی مینمودند. در آن هنگام مردی به نام ابو عبدالله به بخارا آمد او از دانشهای روزگار خود چیزهایی میدانست پدرم او را به خانه آورد تا شاید بتوانم از وی دانش بیشتری بیاموزم وقتی که ناتل به خانه ما آمد من نزد آموزگاری به نام اسماعیل زاهد فقه میآموختم و بهترین شاگرد او بودم و در که شیوه دانشمندان آن زمان بود تخصصی داشتم. ناتلی به من منطق و هندسه آموخت و چون مرا در دانش اندوزی بسیار توانا دید به پدرم سفارش کرد که مبادا مرا جز به کسب علم به کاری دیگر وادار سازد و به من نیز تاکید کرد جز دانش آموزی شغل دیگر برنگزینم. من اندیشه خود را بدانچه ناتلی میگفت میگماشتم و در ذهنم به بررسی آن میپرداختم و آن را روشنتر و بهتر از آنچه استادم بود فرامیگرفتم تا اینکه منطق را نزد او به پایان رسانیدم و در این فن بر استاد خود برتری یافتم. چون ناتلی از بخارا رفت من به تحقیق و مطالعه در علم الهی و طبیعی پرداختم اندکی بعد رغبتی در فراگرفتن علم طب در من پدیدار گشت. آنچه را پزشکان قدیم نوشته بودند همه را به دقت خواندم چون علم طب از علوم مشکل به شمار نمیرفت در کوتاهترین زمان در این رشته موفقیتهای بزرگ بدست آوردم تا آنجا که دانشمندان بزرگ علم طب به من روی آوردند و در نزد من به تحصیل اشتغال ورزیدند. من بیماران را درمان میکردم و در همان حال از علوم دیگر نیز غافل نبودم. منطق و فلسفه را دوباره به مطالعه گرفتم و به فلسفه بیشتر پرداختم و یک سال و نیم در این کار وقت صرف کردم. در این مدت کمتر شبی سپری شد که به بیداری نگذرانده باشم و کمتر روزی گذشت که جز به مطالعه به کار دیگری دست زده باشم. بعد از آن به الهیات رو آوردم و به مطالعه کتاب ارسطو اشتغال ورزیدم ولی چیزی از آن نمیفهمیدم و غرض مؤلف را از آن سخنان درنمییافتم از این رو دوباره از سر خواندم و چهل بار تکرار کردم چنانکه مطالب آن را حفظ کرده بودم اما به حقیقت آن پی نبردهبودم. چهره مقصود در حجاب ابهام بود و من از خویشتن ناامید میشدم و میگفتم مرا در این دانش راهی نیست... یک روز عصر از بازار کتابفروشان میگذشتم کتابفروش دوره گردی کتابی را در دست داشت و به دنبال خریدار میگشت به من الحاح کرد که آن را بخرم من آن را خریدم، اغراض مابعدالطبیعه نوشته ابو نصر فارابی، هنگامی که به در خانه رسیدم بیدرنگ به خواندن آن پرداختم و به حقیقت مابعدالطبیعه که همه آن را از بر داشتم پی بردم و دشواریهای آن بر من آسان گشت. از توفیق بزرگی که نصیبم شده بود بسیار شادمان شدم. فردای آن روز برای سپاس خداوند که در حل این مشکل مرا یاری فرمود. صدقه فراوان به درماندگان دادم. در این موقع سال
وقتی من وارد سال ۱۸ زندگی خود میشدم نوح پسر منصور سخت بیمار شد، اطباء از درمان وی درماندند و چون من در پزشکی آوازه و نام یافته بودم مرا به درگاه بردند و از نوح خواستند تا مرا به بالین خود فرا خواند. من نوح را درمان کردم و اجازه یافتم تا در کتابخانه او به مطالعه پردازم. کتابهای بسیاری در آنجا دیدم که اغلب مردم حتی نام آنها را نمیدانستند و من هم تا آن روز ندیده بودم. از مطالعه آنها بسیار سود جستم. چندی پس از این ایام پدرم در گذشت و روزگار احوال مرا دگرگون ساخت من از بخارا به گرگانج خوارزم رفتم. چندی در آن دیار به عزت روزگار گذراندم نزد فرمانروای آنجا قربت پیدا کردم و به تالیف چند کتاب در آن شهر توفیق یافتم پیش از آن در بخارا نیز کتابهایی نوشته بودم. در این هنگام اوضاع جهان دگرگون شده بود ناچار من از گرگانج بیرون آمدم مدتی همچون آوارهای در شهرها میگشتم تا به گرگان رسیدم و از آنجا به دهستان رفتم و دوباره به گرگان بازگشتم و مدتی در آن شهر ماندم و کتابهایی تصنیف کردم. ابو عبید جوزجانی در گرگان به نزدم آمد. ابو عبید جوزجانی گوید: این بود آنچه استادم از سرگذشت خود برایم حکایت کرد. چون من به خدمت او پیوستم تا پایان حیات با او بودم. بسیار چیزها از او فرا گرفتم و بسیاری از کتابهای او را تحریر کردم استادم پس از مدتی به ری رفت و به خدمت قزوین و از قزوین به همدان رفت و مدتی دراز در این شهر ماند و در همین شهر بود که استادم به وزارت شمسالدوله دیلمی فرمانروای همدان رسید. در همین اوقات استادم کتاب قانون را نوشت و تالیف کتاب عظیم شفا را به خواهش من آغاز کرد. چون شمس الدوله از جهان رفت و پسرش جانشین وی گردید استاد وزارت او را نپذیرفت و چندی بعد به او اتهام بستند که با فرمانروای اصفهان مکاتبه دارد و به همین دلیل به زندان گرفتار آمد ۴ ماه در زندان بسر برد و در زندان ۳ کتاب به رشته تحریر درآورد. پس از رهایی از زندان مدتی در همدان بود تا با جامه درویشان پنهانی از همدان بیرون رفت و به سوی اصفهان رهسپار گردید. من و برادرش و دو تن دیگر با وی همراه بودیم. پس از آنکه سختیهای بسیار کشیدیم به اصفهان در آمدیم. علاءالدوله فرمانروای اصفهان استادم را به گرمی پذیرفت و مقدم او را بسیار گرامی داشت و در سفر و حضر و به هنگام جنگ و صلح استاد را همراه و همنشین خود ساخت. استاد در این شهر کتاب شفاء را تکمیل کرد و به سال
ابوعلی حسین بن عبدالله بن سینا، مشهور به ابوعلی سینا و ابن سینا و پور سینا (زادهٔ ۳۵۹ ه. ش در بخارا -درگذشتهٔ ۲ تیر ۴۱۶ در همدان، ۹۸۰-۱۰۳۷ میلادی[۱])[۲][۳]،[۴] پزشک و شاعر[۵] ایرانی[۶][۷][۸][۹] و مشهورترین و تاثیرگذارترینِ فیلسوفان-دانشمندان ایران است که به ویژه به دلیل آثارش در زمینه فلسفه ارسطویی و پزشکی اهمیت دارد. وی نویسنده کتاب شفا یک دانشنامه علمی و فلسفی جامع است و القانون فی الطب یکی از معروفترین آثار تاریخ پزشکی است.[۱۰][۱۱] وی ۴۵۰ کتاب در زمینههای گوناگون نوشتهاست که شمار زیادی از آنها در مورد پزشکی و فلسفه است. جرج سارتن در کتاب تاریخ علم وی را یکی از بزرگترین اندیشمندان و دانشمندان پزشکی میداند.[۱۲] همچنین وی او را مشهورترین دانشمند ایران میداند که یکی از معروفترینها در همهٔ زمانها و مکانها و نژادها است..[۱۳] لینک ثابت
![]() ![]() آیا میدانستید که ...؟
لینک ثابت
کنفدراسیونهاکنفدراسیون بینالمللی فوتبال (فیفا)، کنفدراسیون بینالمللی ورزشهای فوتبال، فوتسال و فوتبال ساحلی است که در ۲۱ مه ۱۹۰۴ در پاریس، فرانسه تأسیسشد. تاکنون ۲۰۸ کنفدراسیون کشوری از جمله فرانسه، بلژیک، دانمارک، هلند، اسپانیا، سوئد و سوئیس عضو فیفا هستند[۱۰۲] و بیش از ۲۵۰ میلیون نفر فوتبالیست در جهان وجوددارد.[۱۰۳] مقر فیفا در زوریخ، سوئیس واقع شدهاست. شش کنفدراسیون فوتبال قارهای از اعضای فیفا هستند:
ان اف بورد یک کنفدراسیون فوتبال است که هدف آن، سازماندهی مسابقات تیمها و ملتهایی است که به فیفا وابستگی ندارند. این سازمان زیر نظر فیفا و همچنین یک رقیب برای این سازمان نیست.[۱۰۵] لینک ثابت
نظر بدهید
|
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |